علامه زبیر الغزی-فلسطين
مترجم: محمدصادق طارق
امارت اسلامی افغانستان در این چند روز اخیر از تحصیل دختران در پوهنتونهای ولایات جلوگیری و ممانعت نمود و امیرالمؤمنین حفظه الله زیر دستان خود را در این موضوع به شنیدن و اطاعت امر مکلف کرد.
چند نکتهی مهم و برجسته در این رویداد وجود دارد که عبارتند از:
اولاً: هر مسلمان غیور شیفتگی طالبان به اقامه دین خداوند متعال و شریعت غرای محمدی را میداند؛ که آنان غیرتمندترین افراد در مقابل تجاوز به مقدسات الهی هستند. بدون شک جلوگیری از تحصیل زنان به طور کلی شرعاً ممنوع است اما اجازهی بدون قید و شرط تعلیمی که نظام آن مختلط و دارای برنامههای فاسد درسی باشد نیز شرعاً حرام است. پس دو مفسده جمع شدند و مردم به همین دلیل اختلاف میکنند. من بعد از بیان مطالبی آنها را جدا میکنم.
دوماً: با گذشت هر روزی امارت اسلامی علاقهی خود را به شریعت ثابت میکند که واقعاً توسط علما رهبری میشود. آن علمای که علاقهمندند دین مردم را قبل از زندگی دنیویشان اصلاح کنند و قبل از پر کردن جیبهایشان، دلهایشان را زنده کنند. علما مایه عزت ملت ما هستند. خداوند به آنان جزای خیر بدهد. شکی نیست که آنان در همچین امر بزرگ شایسته اجتهاد میباشند. ما یقین داریم که آنان از خداوند میترسند و غیر از او باکی ندارند.
ثالثاً: چه نوع مفسدههای خواهان دفع تعلیم و چه نوع مصلحتهای خواهان مشروعیت آن است؟ آیا فساد برنامههای درسی و سیستم تعلیمی مختلط بیشتر است یا فساد تعلیم زنان بزرگتر؟! این کار تقدیری است؛ من در ابتدا تردیدی ندارم که چنین موضوعی باید به اجتهاد علما و صلاحدید امرای دولت جوان امارت اسلامی واگذار شود. آنان از مصالح خود و کشورشان بهتر میدانند. امروز بیش از یک سال از عمر حکومت شان گذشته است و سیستم آموزشی قدیمی را با تمام محدودیتهای آن دیدهاند. ما کلیپهایی را دیدهایم که نشان دهندهی اشتیاق آنان برای جلوگیری از اختلاط و آمیزش دختران و پسران اند. این چه رازی است که آموزش را موقتاً تعطیل کردند؟! به احتمال زیاد نزد امارت اسلامی -در حال حاضر- جنبه فساد تحصیلی دختران غالب شده بود؛ زیرا اختلاط حرام با مردان، فساد در برنامههای درسی و دست پنهان اشغالگر برای فساد و تباهی نسل آینده دیده میشد؛ به همین دلیل امارت اسلامی تصمیم گرفت تا جلوی این فساد را بر اساس قاعدهی «درء المفسدة أولى من جلب المصلحة» بگیرد تا این مفاسد برطرف شود و بر طرح کاملی که در آن به تمام منهیات خداوند متعال توجه شده باشد، کار شود.
رابعاً: نگاه امت اسلامی در تمدن و تربیت خویش نگاهی صرفاً مادی نیست؛ شریعت فقط برای به دست آوردن شهادتنامهی زن توجه ندارد، حتی در حق مردان نیز فقط این جنبه معتبر نیست. بلکه در کنار به دست آوردن شهادتنامه و اسناد تحصیلی، تلاش دارد که این شهادتنامه دریچهای به سوی دین، تقوا و امانتداری باشد، چنانکه خداوند متعال فرموده: «ترجمه: در میان بندگان خداوند علما از خداوند میترسند». پس فایده علم دنیوی محض که مایهی جنگ بر آخرت است چیست؟ تا هنوز تجربیات ملت افغان در این زمینه زیاد است، چه بسی افرادی که با داشتن مدرک و اسناد تحصیلی از بزرگترین دانشگاههای غرب بلای جان ملت خود شدند؟!
خامساً و نهایتاً: موضوع توقف تحصیل زنان توسط طالبان در دوره اول امارت اسلامی (1996-2001 میلادی) مطرح شد، این موضوع مورد بحث دانشمندانی قرار گرفت که در مورد قضیه طالبان تحقیق نمودند؛ شیخ یوسف العیری خاطر نشان کرده بود که: « طالبان دریافتند که برنامههای آموزشی کنونی همان برنامههای درسی و ساختاری است که توسط کمونیستها تنظیم شدهاست و نمیتوان به آنها اجازه داد و آموزش دختران را به آنها واگذار کرد. پس تعلیم دختران را به شکل موقت ممنوع اعلان نمود تا منهج صحیح تعلیمی طراحی و اساتید معتمد یافت شوند و مسئولیت بزرگ تعلیم دختران به آنان محول گردد. آنچه را رسانههای غربی، وابستهگان آنها و افراد جاهل نهضتهای اسلامی دامن زدند، از روی تعصب و نفرت بود.»
[المیزان لحرکة طالبان]
در مجله معروف البیان آمده است: «تاریخ به یاد خواهد داشت که این دولت نوپا علیرغم همه اصلاحاتی که در مدت کوتاهی انجام داد، بهترین شانس را از دشمنی به اسم (جامعه بین المللی) به دست آورد؛ زیرا به هیچ یک از این فضیلتهای دولت نوپای امارت اسلامی اعتراف ننمود و آن را به عنوان “حکومت سختگیر” معرفی کرد؛ چون در جامعهای فقیرانهی خویش مردان را در استخدام به وظایف دولتی بر زنان مقدم داشتند و تحصیل دختران را در کشوری که عساکر نظامی اشغالگران بیرون شدند اما برنامههای درسی و تعلیمی خویش را به ارث گذاشتند، به تاخیر انداخت»
[مجله البیان: شماره 170/ صفحه 98].
آنچه در مورد برادران سابق ما (دور پیشین امارت اسلامی) ذکر شد امروز نیز ذکر میشود؛ ظرف یکسان است و وضعیت مشابه است.
خدایا برای برادران ما در افغانستان هدایتی نصیب کن که اطاعت کنندگان از تو تجلیل شوند، نافرمان تو ذلیل گردند و در میان شان امر به معروف و نهی از منکر اقامه شود.