نویسنده: عابد فراهی
تکفیرازباب تفعیل است. یکې ازخاصیت های باب تفعیل نسبت فاعل به مأخذ باب است. مثلا معنای( کفرته) این است که نسبته الی الکفر. پس معنای تکفیر نسبت دادن کسې به کفر است. در اصطلاح شرعی نیز تکفیر منسوب نمودن کسی به کفر یا کافر خواندن را گفته میشود. تکفیر مطلقا قبیح نیست. تکفیر به مثابه دیوار محکم برای قلعه اسلام است. اسلام گودالی نیست که برای داخل شونده و بیرون شونده آن هیچ گونه محدودیتی نباشد، بلکه درین جا حدودی وجود دارد که توسط آن ما کسی را داخل یا خارج این قلعه گفته میتوانیم. اسلام محوطه ای نیست که اگر کسی دران داخل شد، دیگر بیرون نمی شود. بلکه چنان معیارهای وجود دارد که بنا برآن کسی را ازین قلعه خارج گفته میتوانیم. اما آن معیارها در اختیار یک فرد؛ تنظیم و زمان نیست ونه هم کسی ازپیش خود برای تکفیر اصول وضع می تواند.
خائنانی که فکر تکفیری داشتند در سرنگونی خلافت عثمانی نقشی عمده ای ایفا کردند. آنها به این بهانه خلافت را ازبین بردند گویا این خلافت اسلامی نیست٬ بلکه حاملین خلافت را مشرک می گفتند. متشددین وتکفیری ها٬ مسلمان های زادی را مشرک می خواندند و همین انحراف فکری است که امروز تکفیری ها مسلمان ها را در مسایل اختلافی کافر و خون شان را حلال می دانند.
تکفیر سه اسباب مهم دارد:
(الف): جهل- (ب): افرط بی جا – (ج): مظالم ووحشت های مستبدان و ظالمان.
انانی که باسیرت نبوی- صلی الله علیه وسلم- آشنایی ندارند٬ این خامی آن ها سبب این شد که تمام موارد وعید در قرآن و حدیث را بر کفر حمل کرده اند. الله متعال می فرماید: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً الخ.اسلام برای ما راه اعتدال و میانه روی را تعلیم می دهد٬ اما آن ها به سبب افراط بی جا از راه درست منحرف شدند. همچنان مظالم ووحشت های که اشغالگران و مزداران شان در برابر مسلمان ها انجام داده اند٬ در ترویج فکر تکفیری نقش عمده ای دارد.
علماٰی فقه حنفی در حکم تکفیر بسیار محتاط هستند. سلف به این باور بودند که اگر در تکفیر عجله شود ویا حکم تکفیر به اختیار هرکسی گذاشته شود٬ دروازه قتل و قتال در بین امت اسلامی باز میشود و هر کسی مخالف خود را به دلایل ضعیف و خیالی کافر میگوید. این جا باید در نظر داشت که یکی احکام عمومی تکفیر است و دیگری هم تنزیل آن حکم بر فرد معین. میان این دو فرق وجود دارد. مثلا: انکار از فرضیت نماز فرض کفر است. اما اگر ما بگوییم که فلان شخص کافر است. زیرا او از فرضیت نماز فرض منکر است. این حکم ما بر تکفیر آن کس کفیایت نمی کند٬ بلکه این حکم باید از چند مراحل بگذرد وما باید در تنزیل این حکم بر این شخص٬ چند چیز را در نظر بگیریم.
علما برای تکفیر شرایط چهارگانه بیان کرده اند.
۱- اثبات این که گفتن٬ کردن ویا عقیده داشتن به این کار به استناد از قرآن وسنت کفر است.
۲- اثبات اینکه کار از شخص مکلف صادر شده است.
۳- اثبات اینکه حجت و دلیل به آن شخص مکلف رسیده است.
۴- اثبات اینکه موانع التکفیر در شخص معین موجود نیست.
موانع تکفیر چهار است:
جهل: یعنی شخص از فرضیت این حکم خبر نداشته باشد. چنانچه در حدیث انواط که اصحاب السنن نقل نموده اند٬ آمده است. صحابه کرام رضی الله عنهم- به رسول الله- صلی الله علیه وسلم- گفتند: اجعل لنا ذات انواط کما لهم ذات انوط. سنن ترمذی. چون صحابه کرام ازین حکم خبر نداشتند رسول الله- صلی الله علیه وسلم- نسبت کفر را به آنها ننمود.
خطا: یعنی ازشخص متهم اشتباها چیزی صادر شده باشد که سبب کفر میشود. دلیلش حدیث مشهور ناقه است٬ که هر گاه مرد که شتر و راحله گمشده خود را پیداکرد. از خوشحالی بسیار گفت: اللهم انت عبدی وانا ربک اخطأ من شدة الفرح. صحیح مسلم٬
۲- اکراه: یعنی شخص متهم راکسی مجبور بر کفر ساخته باشد.( الا من اکره وقلبه مطمئن بالایمان) دلیل براین است.
تاویل: یعنی شخص متهم قول یا عمل خود را تاویل می کرد. دلیلش حدیث قدامه بن مظعون است که در زمان خلافت حضرت عمر – رضی الله عنه- شراب را به عقیده اینکه حلال است نوشید. زیرا او این آیت را تاویل نادرست میکرد: -لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح-المائده ۹۳ .
بناء میتوانیم گفت که انکار ازنماز فرض کفر است٬ اما برای اینکه بگوئیم فلان شخص به سبب انکار از فرضیت نماز فرض کافر است٬ باید شرایط فوق را در نظر بگیریم٬ که آیا این جا موانع تکفیر وجود دارد یا نه؟ آیا بر کسی که حکم کفر میکنیم٬
عقل او سالم است؟ آیا او دیوانه ویا بیهوش نیست؟ آیا از فرضیت بیخبر نیست؟ آیا او فرضیت این فرض را تاویل نمی کند؟ آیا تحت فشار کسی قرار ندارد؟ ویا این قول را اشباها نگفته است؟ اما خوارج بغدادی این اصول را نمی شناسند. آنها در آغاز٬ ائتلاف سوریه و هیئت الارکان السوریه را کافر گفتند. زیرا در برابر بشار الاسد از امریکا کمک میگیرند و خواستار نظام دموکراتیک در سوریه هستند. سپس تمام گروه های جهادی مثلا الجبهة الاسلامیة٬ احرام الشام٬ صقور الشام و دیگران را به دلیل اینکه در بعض عملیات ها با هیئة الارکان و جیش الحر اشتراک کرده اند٬ کافر خواندند و پس ازآن جبهة النصرة را به دلیل اینکه همواره با احرار الشام در عملیات ها شرکت میکند و بسیاری عملیات هارا مشترک انجام می دهند٬ مرتد گفتند.